توی آسانسور بودم یه دختری هم سوار شد
اول ساکت بود بعد گفت : چطوری ؟
گفتم : الحمدلله
یه نگاهی به من کرد ، هندزفری شو جابجا کرد !
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم :
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله …
.
.
.
.
پشت چراغ قرمز یه دختره دستش تو دماغش بود
بهش گفتم : خانوم تو اون یکیه !
گفت : اگه خوش شانس باشی تو همینم پیدا میشه !